· زبان عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین ماست و لذا برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب برسی شود . تا دوره های ادبی از جاهلیت تا عصر ما و آثار هر عصر و نیز عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی موثر در آن ، کاملا روشن شود و تمام خطوط و جزئیات شخصیت روانی و اجتماعی و هنری ادبا به وضوح تصویر شود.عربها واژه ادب رادرمعانی مختلفی به کار می برند ، در زمان جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی ( مأدوبه ) بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار می رفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار می آید در بر می گرفت.
· در قرن دوازدهم ، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد.
· ادب عربی به دو قسم تقسیم می شود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب
فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمک می باشند:
· فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری . فنون ادبی شعری عبارتند از شعر قصصی یا حماسی ، شعر غنائی ، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی .
ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی می باشد خالی نیست.
مقدمه
· درس عربی در دبیرستان مشکلات خاص خود را طی میکند و دانشآموزان در قسمت ایجاد انگیزه برای فراگیری آن دچار مشکلات فراوانی هستند. و همین مورد عامل بی علاقگی آنها می باشد درحالی که اشتغال در این رشته دیدی جدید در نظر آدمی ایجاد می کند که دانشجویان این رشته به آن اعتراف می کنند علاوه براینکه این رشته بر خلاف سایر رشته های علوم انسانی چون جغرافیا و تاریخ و غیره دارای شخصیت اجتماعی بالاتری به خاطر مفاهیم آموزشی خود است و بازار کار آن نیز به نسبت سایرین خوب می باشد . ولی از آنجا که از زمان های قدیم بر هر کاری که از توان آن بر نمی آمدند عیبی می گذاشتند تا ناتوانی شان آنها را مضحکه عام و خاص نکند و عقده حقارتشان بدین وسیله پنهان شود این رشته را هم سزاوار چنین مصیبتی کردند و با حرف و حدیث های موجودات تهی مغز آن را رشته ای مهیب و خالی از احساس معرفی کردند و دید همگان را بدان بد کردند ، حال که اگر فقط یک ترم از این رشته را بگذرانید به خاطر آشنایی با مفاهیم اساسی که در دبیرستان آنها را نمی گفتند به طرز قابل توجهی پیشرفت کرده و استادان نیز همپای دانشجویان گام بر می دارند پس نباید از هیچ چیزی ترسید.
از آن طرف همیشه زبان غیر مادری فرّار و زود فراموش است که این امری طبیعی است که در آموزش سایر زبانها هم به چشم می خورد ولی نه آنقدر که در سایر زبانها است زیرا کلمات عربی در فارسی گستره ی بیشتری دارد و حتی اگر معنای کلمه ای را ندانیم با بدست آوردن ریشه آن می توانیم معنی که از آن در فارسی مشتق شده را دریابیم به همین سادگی !
از نظر نویسنده در سایت رشد که می گوید :
به هر ترتیب وظیفه این رشته آموزش قواعد و دستور زبان عربی برای استفاده از کتابهای عربی و گفتگو با اندیشمندان جهان اسلام است.
علاقه واقعی و حافظه قوی شرط موفقیت در این رشته است .در ضمن امکان ادامه تحصیل تا مقطع دکتری در این رشته وجود دارد.
زبان عربی یا زبان تازی، بزرگترین عضو از شاخه زبانهای سامی است. و با زبانهای عبری و آرامی همخانوادهاست.این زبان دارای ?? صیغه میباشد که ?? تای ان ماضی و ?? تای بعدی مضارع و?? تای بعد از آن آینده میباشد.
عربها این زبان را «لغة الضاد» نیز مینامند زیرا تنها زبانی است که دارای ضاد صامت است. (در زبان آلبانیایی پس از پذیرش اسلام و نفوذ زبان عربی، حرف ضاد وارد آن شد.)
شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار میبرند ??? تا ??? میلیون تن است. کل جمعیت کشورهایی که در آنها عربی زبان رسمی هست نیز براساس آمار سیا ??? میلیون تن است.
محدوده جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن اکثریت را دارند جهان عرب مینامند که شامل بیش از ?? کشور میشود که از خاورمیانه آغاز شده و تا افریقای شمال غربی ادامه مییابد.
مقوله زبان عربی بر مجموعه زیادی از گویشها و لهجههای مختلف دلالت میکند که به طور کلی به سه بخش تقسیم میشود:
در تمام کشورهای عربی لهجه استاندارد جهت تدریس در مدارس و تألیف کتابها و جراید به کار برده میشود.
اما هر منطقه از دنیای عرب، گویش محلی خاص خود را دارد که گاه تفاوتهای مابین آنها به حدی است که عربها مجبور به تکلم به عربی کتابی با هم میشوند. دلیل وجود تعدد گویشها و لهجات در زبان عربی را تأثیر زبانهای پیشین موجود در آن مناطق قبل از تسلط زبان عربی بر آن منطقهها دانستهاند. در حالت کلی عربی محاورهای را به دو بخش خاورمیانهای و مغربی تقسیم میکنند اما به طور دقیق تر عربی دارای ? گویش زیر است که هر کدام خود دارای لهجات متعددی است.
از این میان عربی مصری به عنوان گویش محاورهای زبان دوم مشترک بین تمام عرب زبانان به کار میرود. و دلیل آن وجود انبوه فیلمها و برنامههای تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است (مانند فارسی تهرانی که در بین فارسی زبانان ایران به عنون لهجه محاورهای دوم به کار میرود.)
تفاوت لهجهها در گویشهای عامیانه زبان عربی در واژگان، دستور زبان و شیوه تلفظ کلمات به چشم میخورد.
بیشترین تفاوتها بین گویشهای غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد برای نمونه(کویتی و مراکشی!!)
در تفاوتهای مربوط به چگونگی تلفظ میتوان به چگونگی تلفظ حرف /ق/ اشاره نمود که در لهجه بادیه نشینان و عراقیها /گ/، در لهجه مصری و سوریه /ء/ و در لهجه فلسطینی /ک/ تلفظ میشود. ویا چگونگی تلفظ /ج/ که در لهجه مصری /گ/ تلفظ میشود مانند الجمهوریة => الگمهوریة.
در زبان عربی از دورانهای کهن زبانهای بیگانه روی آن تأثیر گذاشتهاند؛ از این میان میتوان به تأثیر زبانهای ایرانی و یا رومی کهن بر آن اشاره کرد، حتی در در نصوص قرآن چنین واژههایی نسبتاً به وفور یافت میشوند هر چند که زبان عربی بنا بر خاصیت داتی خود که واژهها در آن صرف میشوند چهره وامواژهها را چنان دگرگون مینماید که تشخیص ریشه آن بسیار دشوار میگردد.
از واژههای ایرانی و رومی کهن که از دیرباز به زبان عربی وارد شدهاند میتوان موارد زیر را نام برد:
در عربی: زمان (از زَمان در پهلوی)، مهرگان (مهرجان در عربی معنای جشنواره بخود گرفتهاست)، برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، ،آجر، گچ = جص - خنجر= خونگر- طربوش = سرپوش و دهها واژه دیگر...
و در قرآن یکصد کلمه اصل پارسی و یا معرب شده از پارسی وجود دارد که از این نظر پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرانی تلقی میشود: دین، سراج از چراغ، جند، (دکا دکا = تکه تکه)، سجیل، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید) و دهها واژه دیگر...
اما در عصر حاضر واژههای زیادی از زبانهای اروپایی وارد زبان عربی شدهاند که یا در قبل در عربی وجود نداشته و مجال ساخت آنها نبوده ویا از لحاض معنایی امکان ساخت آن در عربی زیاد موفقیت آمیز نیست. بیشتر این واژهها در عرصه سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا...)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، فلسفة، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو)...) و یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو، ورشه - تلفون، تلفزیون، کمبیوتر...) هستند.
تأثیر عربی بر زبان فارسی بیش از ??? بودهاست و واژگان عربی از طریق زبان فارسی به زبانهای اردو، کشمیری، پشتو، تاجیکی و تا حد زیادی به ترکی نیز سرایت نموده و در حد بسیار ملایمتر به زبانهای عبری و کردی. زبان عربی توانستهاست با توجه به جنبه تقدس دینی باعث زوال زبانهای مصری و منطقه شمال افریقا و اردن و سوریه شود این زبان بر اسپانیایی نیز تأثیر گذاشتهاست اما زبان بربر یا امازیغی و قبطی پس از ????? با مقاومت در مقابل هژمونی عربی توانستهاست تحت اشغال و سلطه عربی به حیات خود ادامه دهد .
منبع: دانشنامه ویکیپدیا